عفو پیامبر (ص) در برخورد با شیبه

عفو و گذشت

شیبه پسر عثمان‌بن ابی‌طلحه می گوید : هیچ‌کسی در نزد من مغبوض تراز حضرت پیامبر (ص) نبود و به قدری که او را دشمن داشتم با کسی دشمن نبودم، زیرا از خاندان من هشت نفر را کشته بود که تمامی آنها پرچم دار لشگر بودند وهمیشه آرزوی کشتن او در دل داشتم. وقتی که حضرت مکّه را فتح کردند دیگر از آرزوی کشتن پیامبر(ص) و تصمیم بر انتقامگیری که داشتم مأیوس شدم، و با خود می گفتم:دیگر تمام عرب به کیش وی گرویدند، اکنون چگونه می توانم انتقام خونهای خویشاوندان خود را بگیرم. مدّتی گذشت تا موقع جنگ با “هوازن” در “حنین” رسید. پیامبر (ص) را تعقیب کردم تا تنها بیابم و با خود نقشه می کشیدم که چگونه وی را بکشم. ناگهان جنگ به اوج رسید و اطرافیان پیامبر (ص) او را تنها گذاشتند و وی تنها ماند، من فرصت را غنیمت شمردم و از پشت سر شمشیرم را بلند کردم و به طوری نزدیک پیامبر شدم که بر او تسلّط پیدا کردم، ناگهان هیبت و عظمت او دل مرا فرا گرفت و لرزه بر اندامم افتاد و قدرت هر کاری را از من گرفت، فهمیدم که خدای او را حفظ می کند و از خطر نگهداری می نماید. و از وی نقل شده است ناگهان در اطراف او هاله ای از آتش دیدم و نزدیک بود مرا ببلعد. در این هنگام پیامبر رو به طرف من میکردند و فرمودند: شیبه! نزدیک من بیا و پیکار کن سپس دستشان را بر سینه من گذاردند و به برکت دست ایشان محبّت پیامبر (ص) در دل من جای گرفت به طوری که هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشتم، به حدّی که اگر پدرم معترض من میشد من در یاری آن حضرت پدرم را می‌کشتم، سپس به میدان نبرد رفتم و مشغول جنگ با دشمنش شدم. وقتی جنگ تمام شد خدمت حضرت رسیدم. آن حضرت فرمود:

آنچه که خدا درباره‌ی تو اراده کرده بود، بهتر از آن‌چیزی بود که خودت برای خویش اختیار کرده بودی

پیامبر اکرم (ص) خطاب به شیبه

و سپس تمام نقشه‌هایی که را که در سر داشتم برای من بازگو نمود. من گفتم: از اسرار دلم جز خدا کسی خبر نداشت. و اسلام آورد.

نتیجه گیری

در این داستان دقّت کنید: برخورد حضرت رسول اکرم (ص) با کسی که به قصد کشتن وی پیش آمده و شمشیر را به طرف او بلند کرده است چگونه است و ایشان در زمینه دفاع از خود چه می کند؟ او بر “شیبه” احسان کرد و با کشیدن دست پر برکت خود بر سینه‌اش و دعا نمودن: :«اللهم اذهِب عَنهُ الشَّیطان» بارالها شیطان را از او دور فرما، سبب هدایت او گردید. این گونه برخورد با دشمن، بهترن نمونه‌ی عمل به آیه‌ی مبارکه ذیل است:

وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَلَا السَّیِّئَهُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ

هرگز نیکی با بدی یکسان نیست تو ای پیامبر (ص) از خود به نیکوترین روشی دفاع کن (و پاداش بدی را به نیکی بده) تا بر اثر آن کسی که با تو دشمن اس برای تو دوستی مهربان و صمیمی گردد

سوره‌ی فصلت، آیه ۳۴

منبع : خورشید اسلام چگونه درخشید؟، محمدباقرعلم‌الهدی، جلد ۲، ص ۱۹۸