مهمترین رویداد های نیمه اول ربیع الثانی

در این مطلب بخش مهمی از رویداد های ماه ربیع الثانی را مورد بررسی قرار میدهیم.

۱ ربیع الثانی

قیام توابین

در این روز در سال ۶۵ ه’ سلیمان بن صرد با گروهی از توابین که نام شانزده هزار نفر آنان در دفتر سلیمان ثبت شده بود برای خونخواهی امام حسین علیه السّلام قیام کردند.

(مستدرک سفینه البحار: ج ۴، ص ۶۸)

در روز دوم ربیع الثانی، از «نخیله» کوفه برای جنگ با ابن زیاد ملعون حرکت کردند. در شب جمعه ۵ ربیع الثانی از کوفه خارج شدند و روز بعد کنار قبر حضرت اباعبداللَّه رفتند. یک یا سه شبانه روز در کربلا ماندند و گریستند و استغفار نمودند و ضجه و ناله کردند، به طوری که مثل آن روز و به آن اندازه صدای ضجه در آن وادی شنیده نشده بود.

هنگام وداع، کنار قبر حضرت مانند ازدحام کنار کعبه شلوغ بود. هرکس با حالتی شعر می خواند و ناله می کرد و با آن حضرت وداع می کرد و خود را برای جنگ با ابن زیاد آماده می نمود.

(بحار الانوار: ج ۴۵، ص ۳۵۹)

سلیمان از شیعیان علی بن ابی طالب و امام حسن و امام حسین علیهم السّلام بود و در جمیع جنگها

در رکاب امیر المؤمنین علیه السّلام حضور داشت. آخر الامر با لشکر ابن زیاد رو به رو شدند، و بعد از کشتن عده زیادی از آنان و مبارزات و جانفشانی های فراوان، سلیمان در سن ۹۳ سالگی در عین الورد به شهادت رسید.

(قلائد النحور: ج ربیع الثانی، ص ۱۶۸)

از اصحاب سلیمان هم فقط ۲۷ نفر که مجروح و خسته و تشنه بودند جان سالم به در بردند، و بقیه همه به شهادت رسیدند.

(طالبین تفصیل این ماجرا به کتابهای روضه الصفا و ناسخ التواریخ و قلائد النحور جلد ربیع الثانی مراجعه کنند)

حصین بن نمیر ملعون که در کربلا دلهای اهل بیت علیهم السّلام را سوزاند در عین الورد به دست ابراهیم پسر مالک اشتر کشته شد و به جهنّم واصل گردید.

(قلائد النحور: ج ربیع الثانی، ص ۱۹۱)

شهادت امام باقر علیه السّلام

در این روز به روایتی، شهادت امام باقر علیه السّلام است.

(قلائد النحور: ج ربیع الثانی، ص ۱۷۷)

۲ ربیع الثانی

 سفر امام حسن عسکری علیه السّلام به جرجان

در این روز امام حسن عسکری علیه السّلام برای وفا به وعده ای که فرموده بودند و آشکار شدن معجزاتی از آن بزرگوار به طی الارض از سامراء به جرجان تشریف فرما شدند.

(بحار الانوار: ج ۵۰، ص ۲۶۳)

جعفر بن شریف می گوید: سالی قصد حج کردم، و قبل از حج به زیارت امام حسن عسکری علیه السّلام در سامراء رفتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت می رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسی بدهم، ولی پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند: «به مبارک خادم بده». عرض کردم: «همین کار را کرده ام»، و سپس بیرون آمدم و گفتم: «شیعیان شما در جرجان به شما سلام می رسانند». امام علیه السّلام فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمی گردی؟ عرض کردم: بر می گردم.

فرمودند: ۱۷۰ روز دیگر اول روز جمعه سوم ربیع الثانی به جرجان وارد می شوی. آن وقت به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به جرجان می آیم. برو به سلامت.

خداوند متعال تو را و آنچه با توست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسری برای پسرت متولد شده است. نام او را «صلت » بگذار، که خداوند به زودی او را به حد کمال می رساند و او از اولیاء ما خواهد بود.

من گفتم: یابن رسول اللَّه، ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان می کند، و در جرجان از

اشخاصی است که متنعم به نعمت های الهی است. امام علیه السّلام فرمودند: «خداوند به ابواسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانی که به شیعیان ما می کند جزای خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسری صحیح الاعضاء روزی فرماید که قائل به حق باشد. به ابراهیم بگو: حسن بن علی می گوید: نام پسر خود را احمد بگذار».

راوی می گوید: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم، و در روزی که حضرت معین فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب ما برای تهنیت آمدند، به ایشان گفتم: امام علیه السّلام مرا وعده داده که در آخر امروز به اینجا تشریف می آورند. پس مهیا شوید و مسائل و حوائج خود را آماده کنید.

شیعیان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسکری علیه السّلام در همان ساعتی که فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم. آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. من نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم. اکنون شما حوائج و مسائل خود را بیاورید.

اول کسی که ابتدا به سؤال کرد نضر بن جابر بود. او گفت: یابن رسول اللَّه، پسر من از هر دو چشم نابیناست، دعا فرمائید تا خداوند دیده هایش را به او برگرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر کن. او را حاضر

کرد و حضرت دست مبارک بر چشمان او کشید و چشمانش روشن شد.

پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجتهای آنان را برآورده می نمودند، تا اینکه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به سامراء مراجعت نمودند.

۶ ربیع الثانی

مرگ هشام ابن عبد الملک

روز چهارشنبه ششم ربیع الثانی سال ۱۲۵ ه’ در رصافه هشام بن عبدالملک از دنیا رفت و به جهنّم واصل شد.

(تتمه المنتهی: ص ۱۲۸)

او مردی احول و غلیظ و بدخو و بخیل بوده و حریص بود بر جمع مال، دستور کشتن زید بن علی بن الحسین علیه السّلام را صادر کرد و امام باقر و حضرت صادق علیهماالسّلام را به شام احضار کرد و جسارتهای فراوانی به آن حضرات نمود و آخر الامر امام باقر علیه السّلام را به شهادت رساند. ۱۹ سال و ۹ ماه و ده روز خلافت کرد و در ۵۳ سالگی به جهنّم شتافت.

در زمان سفاح که قتل بنی امیه آغاز شده بود و قبرهای آنها را هم نبش می کردند و آنچه می یافتند می سوزاندند، وقتی نوبت به قبر ولید رسید اثری در آن باقی نمانده بود و از عبدالملک قسمتی از جمجمه اش مانده بود. هنگامی که قبر هشام را شکافتند بدن او هنوز متلاشی نشده بود، و لذا هشتاد تازیانه بر بدن او زدند و او را سوزانیدند و خاکسترش را به باد دادند.

بعضی گفته اند ظاهراً زدن هشتاد تازیانه به هشام به جهت حدّ قذف بوده که جسارت به مادر جناب زید بن علی بن الحسین علیه السّلام نمود. (تتمه المنتهی: ص ۱۲۷ ۱۱۸٫ قلائد النحور: ج

ربیع الثانی، ص ۱۹۱٫ فیض العلام: ص ۲۲۸)

۸ ربیع الثانی

 ولادت امام حسن عسکری علیه السّلام

در این روز حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام در سال ۲۳۲ ه’ جهان را به قدوم خود منور فرمودند.

(اعلام الوری: ج ۲، ص ۱۳۲٫ فیض العلام: ص ۲۲۹) و به روایت مصباح، تقویم المحسنین، اختیارات و دروس شهید ولادت حضرت در چهارم این ماه بوده است.

(قلائد النحور: ج ربیع الثانی، ص ۱۸۵) اقوال دیگری نیز در ولادت آن حضرت وجود دارد که عبارتند از ۲۷ ذی الحجه

(مسار الشیعه: ص ۲۳)

(توضیح المقاصد: ص ۱۰٫ مسار الشیعه: ص ۳۰)

پدر آن حضرت امام هادی علیه السّلام و مادر محترمه اش بانوئی است که نامش حدیث یا حدیثه یا سوسن یا سلیل است.

(ریاحین الشریعه: ج ۳، ص ۲۴٫ ارشاد: ج ۲، ص ۳۱۳)

محل ولادت حضرت مدینه و مشهورترین القاب ایشان زکی، نقی، و کنیه حضرتش ابومحمد است.

آن حضرت را برای زیر نظر داشتن و کنترل رفت و آمدها، در محل سکونت سپاهیان ترک تبار دربار عباسی مسکن داده بودند، و از همین جاست که به آن حضرت «عسکری» می گویند.

(تتمه المختصر فی اخبار البشر: ج ۱، ص ۳۴۸)

شهادت حضرت صدیقه طاهره علیه السّلام

(وقایع الایام: ج ربیع الاول و ربیع الثانی، ص ۲۰۴)

بنابر روایتی که چهل روز پس از رحلت پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله را روز شهادت حضرت زهراء سلام اللَّه علیها دانسته، روز هشتم ربیع الثانی روز شهادت حضرت به حساب می آید.

۱۰ ربیع الثانی

وفات حضرت معصومه علیه السّلام


در این روز در سال ۲۰۱ ه’ بنابر مشهور سالروز رحلت شهادت گونه حضرت ولیه اللَّه خاتون خلق جهان، عابده زاهده کامله مستوره حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها دختر امام موسی کاظم علیه السّلام است.

(مراقد المعارف: ج ۲، ص ۱۶۳٫ منتخب دریای سخن: ص ۳۴٫ زندگانی کریمه اهل بیت علیهم السّلام: ص ۸۳)

آن حضرت ۱۷ روز پس از ورود به شهر قم، با دلی شکسته و غصّه دار از داغ پدر و فراق برادر، رحلت فرمودند. در عزای آن حضرت شهر قم را یکپارچه غم و ماتم فرا گرفت. بدن مطهر آن حضرت را غسل داده کفن کردند، و به طرف باغ موسی بن خزرج مکان فعلی حرم مطهر آوردند. دو سوار نقتبدار از بیرون شهر آمدند و بر بدن آن حضرت نماز خواندند. آنگاه داخل سرداب شده بدن مطهر را دفن کردند و رفتند، و کسی آنان را نشناخت.

موسی بن خزرج آن باغ را وقف حضرت معصومه علیه السّلام نمود، و از بوریا و حصیر سقفی بر روی قبر مطهر آن حضرت قرار داد. این بنا بود تا آنکه زینب دختر امام جواد علیه السّلام بر روی قبر شریف قبه ای بنا نهاد. سپس جماعتی از دختران ائمه علیهم السّلام در آن مکان دفن شدند. هنگامی که امّ محمّد دختر موسی بن محمّد بن علی الرضا علیه السّلام فوت کرد، در کنار آن حضرت دفن شد. بعد از آن میمونه خواهر امّ محمّد از دنیا رفت، و آن بزرگوار هم در جنب امّ محمّد دفن شد. روی این دو قبر یک گنبد دیگر بنا کردندبه گونه ای که دو گنبد چسبیده به هم بر روی قبر حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها و امّ محمّد و میمونه بوده است.

به جز دختران معصومین علیهم السّلام، دو کنیز هم دفن شده اند که در هنگام مرمت کف حرم مطهر در زمان

ناصرالدین شاه، روزنه ای به سردابی پیدا می شود و چند زن صالحه، وارد سرداب می شوند. پیکر پاک میمونه و دو تن از کنیزان را پس از هزار سال تر و تازه مشاهده می کنند. این سرداب جنب سرداب حضرت فاطمه معصومه علیهاالسّلام قرار دارد.

(بحار الانوار: ج ۶۰، ص ۲۲۰ ۲۱۹٫ اجساد جاویدان: ص ۱۰۵)

مرحوم نمازی وفات حضرت معصومه سلام اللَّه علیها را در ۱۲ ربیع الثانی سال ۲۰۱ ه’ نقل کرده

(مستدرک سفینه البحار: ج ۸، ص ۲۵۷)

و قول منسوب به شیخ حر عاملی رحمه اللَّه هشتم شعبان سال ۲۰۱ ه’ است.

(حیاه الست: ص ۱۱)

امام صادق علیه السّلام می فرماید: «قم کوفه صغیره است، و بهشت دارای هشت در است که سه در آن از قم است. در آن شهر زنی از اولاد من رحلت می کند که اسمش فاطمه است، و او دختر موسی بن جعفر علیه السّلام است که به شفاعت او تمامی شیعیانم داخل بهشت می شوند». (بحار الانوار: ج ۵۷، ص ۲۲۸)

۱۲ ربیع الثانی

انقراض بنی امیّه


در این روز با سفاح اولین خلیفه عباسی بیعت شد

(بحار الانوار، ج ۹۵، ص ۳۵۷)

و با انقراض دولت بنی مروان، دولت بنی امیّه به کلّی منقرض شد. البته مروان در ۲۷ ذی الحجه کشته شد، ولی در این روز با تأسیس دولت بنی عباس رسماً نام بنی امیّه از صفحه خلافت برچیده شد.

۱۳ ربیع الثانی

شهادت حضرت زهرا علیه السّلام

به روایت مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب و قرمانی در اخبار الدول شهادت امّ ابیها فاطمه الزهراء سلام اللَّه علیها در این روز بوده است.

(مناقب ابن شهر آشوب: ج ۳، ص ۴۰۶٫ قلائد النحور: ج ربیع الثانی، ص ۲۱۹)

۱۴ ربیع الثانی

 قیام مختار


قلائد النحور: ج ربیع الثانی، ص ۲۲۹ ۲۲۵٫ فرسان الهیجاء: ج ۲، ص ۲۱۷٫ بحار الانوار: ج ۴۵، ص ۳۳۳)

در این روز مختار شاد کننده دلهای شکسته اهل بیت علیهم السّلام با ندای «یا لثارات الحسین» در کوفه قیام کرد.مختار در سال اول هجرت در طائف به دنیا آمد و در سال ۶۷ ه’ در کوفه به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید. کنیه او ابواسحاق است. ابوعبیده پدرش از صحابه بزرگ بود که در جنگ با فارس شهید شد. بعد از پدر، دو برادرش حکم و جبیر شهید شدند.

مختار در هیجده ماه حکومتش، هیجده هزار نفر از قاتلین سیّد السّهداء علیه السّلام را به جهنّم فرستاد. این به غیر از کسانی است که به دست اصحاب و یاران او و ابراهیم بن مالک اشتر در بیرون کوفه و در کنار نهر خازر کشته شدند.

سعد عموی مختار از طرف امیر المؤمنین و امام حسن علیهماالسّلام والی مداین بود، و هرگاه جائی می رفت مختار را به جای خود می گذاشت.

امیر المؤمنین علیه السّلام به او خبر از فتح و ظفر دادند، و میثم تمّار در زندان کوفه او را بشارت داد.

در روز عید قربان ابومحمّد حکم بن مختار خدمت امام باقر علیه السّلام آمد. بعد از اینکه خود را معرفی کرد، امام باقر علیه السّلام او را نزد خود خواند و او عرض

کرد: آقای من، مردم در باره پدر من بسیار سخن می گویند. به خدا قسم سخن درست کلام شماست و هر چه شما بفرمائید آن را قبول دارم. امام علیه السّلام فرمود: سبحان اللَّه،پدرم خبر داد که مهریه مادر من از پولی بود که مختار آن را برای پدرم فرستاد. مختار خانه های خراب ما را آباد کرد، و دشمنان ما را به قتل رسانید، و هر خونی که از ما ریخته شد طلب نمود. آنگاه سه مرتبه فرمود: «رحم اللَّه اباک».

در کودکی، امیر المؤمنین علیه السّلام او را روی زانوی خویش می نشاند و به او لطف و مرحمت می فرمود. امام باقر علیه السّلام می فرماید: بخدا قسم پدرم مرا خبر داد که مختار نزد فاطمه بنت امیر المؤمنین علیه السّلام می آمد، و آن مخدره برای او فرش پهن نموده پشتی برایش می گذاشت. سپس فرمود: «هر حقی که ما نزد کسی داشتیم او مطالبه نمود».

در روایت دیگر می فرماید: «هنگامی که مختار سر نحس عبیداللَّه را برای امام زین العابدین علیه السّلام فرستاد، آن حضرت سر سفره بود و خوشحال شد و دعا فرمود».

(فرسان الهیجاء: ج ۲، ص ۱۹۸، ۱۹۹، ۲۴۴، ۲۴۵)

بنابر قول دیگری قیام مختار در شب ۱۴ ربیع الاول سال ۶۶ ه’

(بحار الانوار: ج ۴۵، ص ۳۸۶)

و بنابر قولی ۱۶ ربیع الثانی بوده است.

(بحار الانوار: ج ۴۵، ص ۳۳۳٫ قلائد النحور: ج ربیع الثانی، ص ۲۳۲)

برگرفته از کتاب تقویم شیعه اثر “عبد الحسین نیشابوری”