در هفته آخر محرم الحرام چه گذشته است ؟؟

هفته آخر محرم الحرام در تقویم شیعه شامل چه اتفاقاتیست؟؟

۲۵ محرم

شهادت امام سجاد (ع)

در سال ۹۴ بنابر مشهور یا ۹۵ هجری، امام زین العابدین علیه السلام در سن ۵۷ سالگی با زهری که ولید بن عبدالملک یا هشام لعنهما الله به آن حضرت دادند به شهادت رسیدند. این در حالی بود که ۳۴ یا ۳۵ سال بعد از واقعه کربلا در مصائب جان‌گداز شهادت پدر و برادران و عمو و بستگان و اسارت عمه ها و خواهرانش،گریان بود

امام باقر علیه السلام آن حضرت را تجهیز نمود و در بقیع کنار قبر عموی مظلومش حضرت مجتبی علیه السلام به خاک سپردند. سال شهادت آن حضرت را به خاطر کثرت فوت فقها و علماء “سنته الفقهاء” گفتند.

در شهادت آن حضرت اقوال دیگری نیز وجود دارد: ۱۲ محرم ، ۱۸محرم ، ۱۹ محرم، ۲ صفر.

۲۶ محرم

شهادت علی بن الحسن المثلث

در سال ۱۴۶ هجری علی بن حسن بن حسن بن حسن بن علی علیه السلام، در سن ۴۵ سالگی در زندان منصور _ که شب و روز در آن تشخیص داده نمی‌شد _ در حال سجده و در حالیکه غل و زنجیر بر دست و پایش بود، به شهادت رسید.

۲۸ محرم

وفات حذیفه بن یمان

حذیفه از بزرگان اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) و از خواص اصحاب امیر المؤمنین (علیه السلام) بود. پدر حذیفه در جنگ احد اشتباهاً به وسیله یکی از مسلمانان کشته شد.
حذیفه یکی از هفت نفری بود که بر صدیقه طاهره (علیه السلام) نماز خواندند. او صحابه منافق را می شناخت. منافقینی که پس از غدیر خم توطئه قتل پیامبر (صلی الله علیه و آله) را چیدند و می خواستند در بازگشت از غدیر خم در راهی که از کوه می گذشت شتر حضرت را بترسانند تا برمد و حضرت به دره سقوط کند و به قتل برسد. اما جبرئیل این نقشه را به سمع مبارک نبوی رسانید.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) چون به محل مورد نظر رسیدند، منافقین با چهره های بسته هر کدام ظرفی که داخل آن سنگریزه بود از بالا رها نموده و شروع به داد و فریاد و نعره زدن کردند. اما عمار مهار ناقه را گرفته بود و حذیفه هم در کنار آن حضرت بود و سرانجام نقشه آن کوردلان نقش بر آب شد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن منافقین را به حذیفه معرفی فرمودند که عبارت بودند از اولی و دومی و سومی و ابو عبیده و معاذبن جبل و سالم و معاویه و عمروعاص و طلحه و سعد بن ابی وقاص و عبد الرحمن بن عوف و ابوموسی اشعری و مغیره بن شعبه و ابوهریره، حذیفه همه را به خاطر سپرد. به همین دلیل بود که غاصبین خلافت بعد از آن واقعه از حذیفه می ترسیدند که مبادا آنان را به مردم معرفی کند.
لذا حذیفه بر جنازه هر کس حاضر می شد دیگران می فهمیدند که میت از منافقین بوده است. نکته جالب آنجا بود که دومی برای سرپوش گذاشتن بر نفاق خویش و تبرئه خود، از حذیفه می پرسید: اگر این شخص از منافقین است بگو تا من بر او نماز نخوانم!(۶۶)
این بزرگوار چهل روز پس از خلافت ظاهری امیر المؤمنین (علیه السلام) در مدائن از دنیا رحلت فرمود(۶۷). او قبل از رحلت به دوش فرزندش صفوان و سعید وصیت کرد که همیشه ملازم امیر المؤمنین (علیه السلام) باشند و ایشان هم به وصیت پدر عمل نمودند تا در جنگ صفین به شهادت رسیدند.

تبعید امام جواد علیه السلام به بغداد

در سال ۲۲۰ ه امام جواد (علیه السلام) به دستور معتصم از مدینه به بغداد تبعید شدند.

ورود اسرای اهل بیت علیهم السلام به بعلبک

بنابر نقلی ورود اسرای اهل بیت (علیهم السلام) به شهر بعلبک و استقبال مردم آن شهر نیزه داران با شکر و سویق و آذوقه و علف در این روز بوده است، که حضرت ام کلثوم (علیه السلام) با دیدن این منظره در حق آنان نفرین کردند.

۲۹ محرم

رسیدن کاروان اسرا به شام

در این روز اسرای اهل بیت (علیه السلام) به حوالی شام رسیدند. ابراهیم بن طلحه بن عبدالله جلو آمد و به امام زین العابدین (علیه السلام) نزدیک شد، و کینه هایی که از جراحت شمشیرهای جنگ جمل در سینه ذخیره کرده بود ظاهر ساخت و به حضرت گفت: دیدی غلبه با کیست؟ حضرت فرمود: اگر می خواهی بدانی غالب کیست صبر کن تا هنگام نماز اذان و اقامه بگو، آن وقت می دانی آوازه چه کسی تا قیامت باقی است.

تتمه ی محرم

نوشتن صحیفه ملعونه

در این ماه در سال ۱۱ ه صحیفه ملعونه دوم نوشته شد و به امضاء منافقین رسید.
محتوای آن چنین بود که نگذارند خلافت و امامت مسلمین بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله) به علی بن ابی طالب (علیه السلام) برسد، و بر اساس آن مقدمات و زمینه های غصب خلافت و گرفتن بیعت از آن حضرت به هر صورت ممکن را فراهم نمودند. با نوشتن آن صحیفه اساس ظلم و ستم به اهل بیت (علیهم السلام) را بنا نهادند، که به فرموده امام صادق (علیه السلام): اذا کتب الکتاب قتل الحسین (علیه السلام هنگامی که صحیفه ملعونه نوشته شد امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسید.

وفات ماریه قبطیه

در ماه محرم سال ۱۵ ه (یا۱۶ ه) ماریه قبطیه رحلت فرمود.
ماریه دختر شمعون قبطی بود که همراه با خواهرش شیرین و یک خواجه که برادر ماریه به نام ماپور بود و هزار مثقال طلا و بیست جامه حریر و درازگوشی به نام یعفور و قاطری به نام دلدل، در سال هفتم از سوی پادشاه اسکندریه به رسم هدیه خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرستاده شد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) ماریه را به همسری خود برگزید، و در محله عالیه – که آن را مشربه ام ابراهیم می گویند – منزلی برای آن حضرت تهیه کرد و خداوند جناب ابراهیم (علیه السلام) را از این بانو به آن حضرت عنایت فرمود.
حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) به خاطر ولادت ابراهیم (علیه السلام) بسیار اظهار سرور می فرمود و به آنان خدمت می نمود، و بدین جهت عایشه از حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) بسیار ناراحت و ملول بود. از عایشه نقل شده که گفت: من به ماریه حسد می بردم، چون زنی بسیار زیبا بود. سرانجام این حسادت باعث شد؟ تهمتی به جناب ماریه زد و آیه ای در تقبیح این کار عایشه نازل شد، که در تفاسیر شیعه و سنی به تفصیل توضیح داده شده است. جناب ماریه بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مدینه طیبه رحلت فرمود.

منبع : “تقویم شیعه” نوشته عبدالحسین نیشابوری