یک نگاه…..

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر شما ای خاتم الاوصیا و ای پدر مهربان. گاه ما انسان ها می توانیم با یک نگاه تمام حرف دلمان را بزنیم. گاه نگاه ما به تصویری خیره می شود. به تصویری زیبا و گاها تعجب بر انگیز. آخرین باری که به جهت زیارت مولایم امام رضا علیه السلام به سفر رفته بودم یادتان هست؟؟؟ در آن سفر وقتی برای اولین بار به گنبد طلایی ایشان نگاه کردم خیره اش شدم. خیره زیبایی آن، خیره عظمت آن. انگار زمان برای من متوقف شده بود. انگار تنها زائر حرم بودم. و در یک لحظه بغزم ترکید و اشکم جاری شد. در همان یک نگاه نجوا های زیادی از درون قلبم به طرف اقام رضا علیه السلام جاری شد.

ای پدر دلسوز و ای داعی الله..

می دانید که چندیست توفیق زیارت حتی برای یک لحظه نگاه به گنبد ایشان از ما سلب شده است. سختی این امر دو چندان می شود وقتی که حتی توفیق زیارت امام عصر خویش را نیز نداشته باشیم. گرچه می دانم شما شنونده نجوای هایم و نظاره گر تمام اعمالم هستید و از تک تک حاجت هایم خبر دارید.

ولی من باز حاجتم را به زبان می آورم چرا که افتخار من این است که به در خانه شما می ایم و از شما حاجت خویش را طلب می کنم. ای وصی خداوند مهربان از شما می خواهم که من و تمام شیعیان و محبانتان را از این بلا دور نگه دارید و از خداوند بخواهید که حافظمان باشد. چرا که “أللهُ خیرٌ حافظا و هُوَ الرحمُ الراحمین“(و خداوند بهترین حافظ است و اوست بخشنده مهربان).

امید وارم هر چه زود تر توفیق زیارت أئمه نصیبان شود. و همچینین توفیق با شما بودن و دیدار با شما.  چرا که تنها دلخوشی ما در این روزگار نگاه شما به ما است. و همین نگاه انگیزه ما برای ادامه این زندگیست.

قتی برای اولین بار به گنبد طلایی ایشان نگاه کردم خیره اش شدم. خیره زیبایی آن خیره عظمت آن. انگار زمان برای من متوفق شده بود. انگار تنها زائر حرم بودم. و در یک لحظه بغزم ترکید و اشکم جاری شد. در همان یک نگاه نجوا های زیادی از درون قلبم به طرف اقام رضا علیه السلام جاری شد.

الهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم