یاران ایرانی ائمه ۲

بنابر گفته برخی نام پدر عاصم، بهدله بوده استبرخی نیز نام پدر وی را عبید و نام مادر وی را بهدله دانسته‌اند. وی در دوران امارت معاویه به دنیا آمد. بنابراین تولد وی بین سال‌های ۴۱-۶۰ قمری رخ داده است. عاصم در سال ۱۲۷ یا ۱۲۸ قمری در شهر کوفه از دنیا رفت.

ابو بکر بن عیاش، راوی عاصم، رویدادی را از آخرین لحظات زندگی عاصم نقل کرده و می‌گوید:«وارد بر عاصم شدم در حالی که ساعات پایان عمر خود را طی می‌کرد، شنیدم که آیهای را به روش تحقیق و به صورتی که گویا آن را در نماز می‌خواند، قرائت می‌کرد و آن این آیه بود: «و ردُّوا الی اللّه مولاهم الحقَّ و ضلّ عنهم ماکانوا یفترون»

عاصم همانند استادش، نابینا بود و غالباً یک نفر عصاکش داشت که او را جابجا می‌کرد.

عاصم از دیدگاه دانشمندان شیعه و نیز علما اهل سنت ، شخصیتی بارز و با نقوی  و مورد اعتماد در قرائت بوده است. آنان وی را جامع فصاحت و قرائت صحیح وتجوید معرفی کرده و صاحب صوت خوش و دلنواز دانستهاند.

 در کتاب روضات الجنات  در شرح حال عاصم نوشته است:«او از پارساترین و پرهیزکارترین قاریان بود و رای وی درست‌ترین آرا و در قرائت از همهٔ قاریان تلاش بیشتری انجام می‌داد.»

 قاضی نورالله شوشتری هم در کتاب مجالس المومنین آورده است:«او مردی متبحر در صرف و نحو و قرائت بود و در زمان خویش یگانه… قرآن را با صدایی نیکو می‌خواند و در قرائت و تلاوت قرآن از فصیحان بوده است…»

عاصم در بین قرّاء، سبعه معروف به خصوصیات و خصلت‌هایی ممتاز بوده که شخصیتی قابل توجه به او بخشیده است. وی ضابطی بی‌نهایت استوار و در دریافت قرآن از دیگران بسیار محتاط‌تر بوده است، لذا قرائت را از کسی غیر از ابو عبد الرحمان سلمی که از علی(ع) فرا گرفته بود، اخذ نمی‌کرد و آن‌را بر زرّ بن حبیش که قرائت را از ابن مسعود آموخته بود، عرضه می‌نمود.

ابوبکر بن عیاش، شاگرد عاصم می‌گوید:«عاصم به من گفت: هیچ‌کس جز ابوعبدالرحمان، حرفی از قرآن را برای من قرائت نکرد و من هر وقت که از پیش وی باز می‌گشتم، مسموعات خود را درباره قرآن به زرّ بن حبیش عرضه می‌کردم. ابوعبدالرحمان نیز قرائت را از حضرت علی و زرّ بن حبیش از عبد اللّه بن مسعود، اخذ کرده بودند».

  1. ویی، البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۸۵ق، ص۹۵.
  2.  زرکلی، الاعلام، ۱۹۹۲م، ج۳، ص۲۴۸.
  3.  ذهبی، سیر اعلام النبلا، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۲۵۶.
  4.  ابن خیاط، تاریخ خلیفه بن خیاط، ۱۴۱۵ق، ص۲۴۷؛ جرزی، تحبیر التیسیر، دارالفرقان، ص۱۰۹.  سوره یونس: آیه ۳۰ .
  5.  خوانساری، روضات الجنّات، ۱۳۴۱ق، ج۵، ص۵؛ ذهبی، سیر اعلام النبلا، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۲۶۰
  6.  ذهبی، سیر اعلام النبلا، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۲۵۶.